دانلود دعا از نوحه با صدا مداحی جدید مولودی روایت حکایت داستان حدیث ۹۰

دانلود جدیدترین نوحه مداحی ها مراثی روضه دعاهای زیبا با معنی احادیث حکایات روایات کمیل معراج بوی سیب ۱۳۸۹ ۱۳۹۰ کریمی قطری ذاکر

دانلود دعا از نوحه با صدا مداحی جدید مولودی روایت حکایت داستان حدیث ۹۰

دانلود جدیدترین نوحه مداحی ها مراثی روضه دعاهای زیبا با معنی احادیث حکایات روایات کمیل معراج بوی سیب ۱۳۸۹ ۱۳۹۰ کریمی قطری ذاکر

درمورد ذکر و یاد خدا

داستان از حکایت درمورد ذکر و یاد خدا روایت به حکایات روایات درباره ذکر گفتن - یاد کردن خدا




در ادامه مطلب

1- یاد خدا در مقابل دشمن 
هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به جنگ (محارب و بنى انمار) مى رفت ، سپاه اسلام دستور حضرت توقف کرد. پیامبر براى قضاى حاجت دور از لشگریان به گوشه اى رفت . در همان حال باران شروع به آمدن کرد و همانند سیل آب جارى و راه برگشت بین پیامبر و لشگر فاصله شد.
حضرت در زیر درختى نشست ، در این هنگام (حویرث بن الحارث ) حضرت را مشاهده نمود و به یارانش گفت : این مرد محمد است که از یارانش دور افتاده ، خدا مرا بکشد اگر او را نکشم !
بطرف حضرت آمد و شمشیر کشید و حمله کرد و گفت : چه کسى مى تواند ترا از دست من نجات دهد؟ فرمود: خدا و در زیر لب این دعا را خواندند، خداوندا مرا از شر حویرث از هر طریقى تو مى خواهى برهان )
همینکه حویرث خواست شمشیر فرود آورد، فرشته اى بر کتف او زد و به زمین افتاد و شمشیر از دستش رها شد و پیامبر آن را برداشت و فرمود: چه کسى ترا از دست من رهائى مى بخشد؟ گفت : هیچکس ، فرمود: ایمان بیاور تا شمشیرت را بدهم ! عرض کرد: ایمان نمى آورم ولى پیمان مى بندم که با تو و پیروانت جنگ نکنم و کسى را علیه تو کمک ننمایم .
پیامبر شمشیر را به او داد؛ و حویرث گفت : سوگند که تو از من بهترى .(377)


2- شوریده دل 
سعدى گوید: یک شب از آغاز تا انجام ، همراه کاروانى حرکت مى کردم . سحرگاه کنار جنگلى رسیدیم و در آنجا خوابیدیم . در این سفر شوریده دلى (مجذوب حق شده ) همراه ما بود، نعره از دل برکشید و سر به بیابان زد، و یک نفس به راز و نیاز پرداخت .
هنگامى که روز شد به او گفتم : این چه حالتى بود که دیشب پیدا کردى ؟ در پاسخ گفت : بلبلان را بر روى درخت و کبکها را بر روى کوه ، قورباغه ها را در میان آب و حیوانات مختلف را در میان جنگل دیدم ، همه مى نالیدند، فکر کردم که از جوانمردى دور است که همه در تسبیح باشند و من در خواب غفلت .(378)


3- سوال فقراء از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم 
تعدادى از فقراء مدینه نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: ثروتمندان کارهاى خیر مانند آزاد کردن بندگان ، صدقه دادن ، حج به جاى آوردن و... انجام مى دهند که ما قادر بر انجام آنها نیستیم (و در نتیجه اجر ایشان بیش از ما مى باشد.)
پیامبر فرمودند: کسیکه صد مرتبه الله اکبر بگوید، بیش از ثواب آزاد کردن صد بنده برایش ثبت مى شود.
کسیکه صد مرتبه (سبحان الله ) بگوید، بهتر از حج بر او پاداش نوشته مى شود.
کسیکه صد مرتبه (الحمد الله ) بگوید، بهتر از دادن صد اسب با تجهیزات کامل در راه خدا مى باشد.
کسیکه صد مرتبه ذکر (لا اله الا الله ) بگوید، بهترین مردم در روز قیامت است !!
ثروتمندان مدینه که این خبر را شنیدند، آنها نیز به دستورات عمل کردند.
فقراء مجددا نزد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: ثروتمندان هم به دستور شما عمل نمودند! فرمود: این لطف و فضل خداوندست ، به هر کس بخواهد عطاء مى کند.(379)


4- یاد محبوب در نعمت 
خداوند ایوب پیامبر رانعمتهاى بسیار داد تا جائى که نوشته اند: پانصد جفت گاو نر براى شخم زمینهاى زراعتى داشت و صدها بنده زر خرید خانواده دار داشت که کارهاى زراعتى او را مى نمودند.
شترهاى بارکش او را سه هزار و گله گوسفند او را هفت هزار نوشته اند. همچنین خداوند سلامتى و نعمت و اولاد بیشمار به او عطا فرمود: و در همه حال حامد حق بود و حتى در دو کار که اطاعت حق در آن بود سختترین را انتخاب مى کرد و عمل مى نمود. اما با همه توصیفات که در شرح حال ایوب علیه السلام نوشته اند، بدون آنکه گناهى از او سر زده باشد براى بالا رفتن مقام و درجاتش مورد امتحان قرار گرفت تا جائیکه همه نعمتها را خداوند از او گرفت و بدنش هم به مرضى که نمى توانست مداوا کند مبتلا شد.
با همه سنگینى بلاء هیچگاه یاد خداى و حمد و ستایش او را ترک نمى کرد، تا اینکه شیطان وسوسه خود را در ذهن عیال او انداخت و زن شروع به شکایت از وضع ناهنجار کرد و گفت : همه ما را ترک کردند و هیچ نداریم . ایوب علیه السلام فرمود: هشتاد سال نعمتهاى الهى به ما رسید، حال به هفت سال بلاء نباید به خداوند اعتراض کرد؟ و باید یاد او در هم حال بود!
آنقدر زن اعتراض و اشکال کرد و طرحهائى غیر معقول داد تا ایوب ناراحت شود!! فرمود(از پیش من دور شو که دیگر تو را نبینم ).
چون زن رفت ایوب خود را تنها و بى پرستار دید و سجده الهى کرد و به مناجات خداى پرداخت و خداوند دعاى ذاکر و حامد خود را مستجاب کرد، و همه نعمتها را دوباره به او عطا کرد!
زن ایوب پیش خود فکر کرد او مرا از پیش خود رانده ، صلاح نیست او را تنها بگذارم ، چون پرستارى ندارد، از گرسنگى تلف مى شود.
چون به جایگاه ایوب بیامد اثرى از ایوب ندید، فقط جوانى را مشاهده کرد، شروع به گریه کرد، جوان گفت : چرا گریه مى کنى ؟ شوهر پیرى داشتم آمدم او را نیافتم . اگر او را ببینى مى شناسى ؟ گفت : آرى ، چون به جوان خوب نگریست دید شباهت به شوهرش دارد، آن جوان گفت : من همان ایوب هستم (380)


5- نفیسه 
سیده نفیسه دختر حسن بن زید (بن امام حسن مجتبى علیه السلام ) با فرزند بافضل و ورع امام جعفر صادق علیه السلام بنام اسحاق موتمن ازدواج کرد، او از زنان نادره زمان و اعصار و از نظر بندگى و یاد حق ممتاز بوده است .
زینب برادر زاده سیده نفیسه گوید: چهل سال عمه ام را خدمت کردم ، در این مدت ندیدم شبى را بخوابد یا روزى را افطار نماید. روزى گفتم : خوب است با خود مدارا کنید؟! فرمود: چگونه مدارا کنم که گردنه هائى در برزخ و قیامت در پیش دارم و از آن عبور نتوان کرد مگر رستگاران !
او ثروت داشت و به خاطر خدا آنرا به زمین گیران و بیماران و درماندگان انفاق مى نمود.
سى مرتبه به حج مشرف شد که بیشتر سفرها پیاده به خانه خدا رفت . از مدینه براى زیارت قبر حضرت ابراهیم به اتفاق همسرش به فلسطین و از آنجا به مصر رفتند.
مردم مصر در خواست کردند در آنجا بمانند. قبول کردند او در خانه خود قبرى کنده بود و پیوسته مشغول عبادت و یاد خدا بود. گویند هزاران مرتبه ختم قرآن در قبر نمود، خداوند چون مى بیند بنده اى یادش مى کند، طبق روایت قدسى - حق او را میان بندگانش یاد مى کند و عزیز و مکرم میدارد.
در همسایگى نفیسه یهودى بود که دخترش نابینا بود. از آب وضوى او بینا شد، و به همین سبب بسیارى از یهودیان مصر مسلمان شدند.
وقتى با حالت روزه با خواندن سوره مبارکه انعام آیه (لهم دارالسلام عند ربهم ) را مى خواند، دعوت الهى را لبیک گفت . شوهرش خواست جنازه را به مدینه ببرد مردم مصر خواستند در مصر دفن شود او قبول نکرد. شب پیامبر صلى الله علیه و آله را به خواب دید که فرمود: با اهل مصر در مورد دفن نفیسه مخالفت مکن که خدا به برکت او رحمت را بر مردم مصر نازل مى فرماید(381)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد