حکایت ابراهیم علیه السلام و قربانى اسماعیل علیه السلام
در ادامه مطلب
ابراهیم علیه السلام و قربانى اسماعیل علیه السلام خداوند ابراهیم علیه السلام را ماءمور کرد که بدست خود اسماعیل علیه السلام را قربانى نماید، این جریان امتحان و آزمایشى بود براى او، تا مقدار صبر و تحملش رد برابر فرمان الهى معلوم گردد، و عطاى پروردگار نسبت به او از روى استحقاق و شایستگى و به سن سیزده سالگى رسیده ، ابراهیم ماءمور مى شود به دست خود او را ذبح کند.ابراهیم به اسماعیل علیه السلام مى گوید: پسر جان من در خواب دیده ام که تو را قربانى مى کنم ، بنگر تا راءى تو در میان باره چیست ؟گفت : پدرجان به هر چه ماءمورى عمل کن که انشاء الله مرا از صابران خواهى یافت . بعد اسماعیل علیه السلام خودش پدر را ترغیب به این کار مى کند و مى گوید:اکنون که تصمیم به کشتن من دارى ، دست و پایم را محکم ببند که در وقت سر بریدنم آن موقع که کارد بر گلویم مى رسد دست و پا نزنم ، و از اجر و ثوابم کاسته نشود، زیرا مرگ سخت است و ترس آن را دارم که هنگام احساس آن مضطرب شوم . دیگر آنکه کاردت را تیز کن و به سرعت بر گلویم بکش تا زودتر آسوده شوم . هنگامى که مرا بر زمین خوابانیدى صورتم را برو بر زمین بنه ، و به یک طرف صورت مرا بر زمین مخوابان ، زیرا مى ترسم چون نگاهت به صورت من بیفتد، حال رقت به تو دست دهد و مانع انجام فرمان الهى گردد.جامه ات را هنگام عمل بیرون آر که از خون من چیزى بر آن نریزد و مادرم آن را نبیند.اگر مانعى ندیدى پیراهنم راى براى مادرم ببر، شاید براى تسلیت خاطرش در مرگ من وسیله مؤ ثرى باشد و آلام درونشیش تخفیف یابد.پس از این سخنها بود که ابراهیم به او گفت : به راستى تو اى فرزند براى انجام فرمان خدا نیکو یاور و مددکار هستى .ابراهیم علیه السلام فرزند را به منى (محل قربانگاه ) آورد و کارد را تیز کرده و دست و پاى اسماعیل را بست و روى او را بر خاک نهاد، ولى از نگاه کردن به او خود دارى مى کرد و سرا را به سوى آسمان بلند مى کرد، آنگاه کارد را بر گلویش نهاد و به حرکت درآورد، اما مشاهده کرد که لبه کارد برگشت و کند شد. تا چند مرتبه این مساءله تکرار شد که نداى آسمانى آمد:اى ابراهیم علیه السلام حقا که رؤ یاى خویش را انجام دادى و ماءموریت را جامه عمل پوشاندى . جبرئیل به عنوان فداى اسماعیل گوسفندى علیه السلام آورد و ابراهیم آن را قربانى کرد؛ و این سنت براى حاجیان بجاى ماند که هر ساله در منى قربانى انجام دهند.(74)